انگیزه های آمریکا از ماجراجویی در شرق آسیا
به گزارش مجله یافان، خبرنگاران، گروه بین الملل- فرهاد همتی: دولت پکن در پی ورود غیرقانونی یک ناو آمریکایی به آب های سرزمینی این کشور در دریای جنوبی چین درباره پیامدهای نقض حاکمیت این کشور به کاخ سفید هشدار داد.
فرماندهی منطقه جنوبی ارتش چین اعلام نمود: کشتی ها و هواپیماهای چین این ناو آمریکایی را پس از ورود به آب های نزدیک جزایر پاراسل شناسایی و راستا حرکت آن ها را دنبال کردند. نقض حاکمیت سرزمین چین از سوی ناو آمریکایی در شرایطی است که یک روز پیش نیز یک ناوشکن آمریکایی از تنگه تایوان عبور کرد و مقامات پکن ضمن محکومیت این اقدام آمریکا، آن را اقدامی تحریک آمیز خواندند. درباره علل دخالت های آمریکا در مسائل داخلی و سرزمین چین می توان به چند نکته اشاره نمود:
نکته اول اینکه از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، فعالیت کشتی های جنگی آمریکا در نزدیکی آب های چین در مقایسه با سال گذشته بیش از 20 درصد افزایش یافته و اعتراض شدید دولت پکن را هم در پی داشته است.
نکته دوم اینکه اگر چه کشورهای پیرامونی دریای جنوبی چین درباره مالکیت جزیره های واقع در این دریا باهم اختلاف نظر دارند، اما آنچه مسلم است جمهوری خلق چین تقریباً بر کل دریا و کشورهای ویتنام، فیلیپین، مالزی، برونئی و تایوان فقط بر بخش هایی از آن ادعای مالکیت دارند.
نکته بعدی اینکه دریای جنوبی چین پس از پنج اقیانوس دنیا بزرگترین ناحیه دریایی دنیا است و در واقع بخشی از اقیانوس آرام به شمار می آید. ایالات متحده دریای جنوبی را از آب های بین المللی می داند و بر حق قانونی کشتی ها و زیر دریایی هایش در رفت و آمد در این دریا تاکید دارد و مخالف ساخت تاسیسات دریایی توسط چین در این آب راهه است. به بیان دیگر، اگرچه ماجراجویی اخیر رزم ناو آمریکایی در تنگه تایوان با ادعای حق دریانوردی آزادانه انجام می گردد اما آنچه مبرهن است اینکه قصد واقعی واشنگتن زیر سوال بردن حق حاکمیت پکن بر تایوان به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از چین است. موضوعی که همیشه با واکنش منفی چین روبرو شده است. سخنگوی وزارت امور خارجه چین در تازه ترین واکنش به دخالت آمریکا در دریای جنوبی چین گفته بود که این دریا ایالت هاوایی آمریکا نیست که در آن دخالت می نماید.
نکته دیگر در این باره اینکه دولت آمریکا در کنار حضور پررنگ خود در دریای چین جنوبی، از جریان های جدایی طلب مناطق تابعه مانند هنگ کنگ، تبت و تایوان جانبداری می نماید و به تعبیری به دنبال تجزیه آنها است؛ موضوعی که پکن از آن به عنوان خط قرمز یاد می نماید و نسبت به آن بسیار حساسیت دارد و در واقع به هیچ عنوان در قبال آن کوتاه نمی آید و موضوعی قابل مذاکره و مصاحبه برای پکن محسوب نمی گردد.
و نکته پایانی اینکه به اذعان بسیاری از کارشناسان، قرن بیست و یکم قرن حوزه آسیا-پاسیفیک خوانده می گردد. این پیش بینی محتومی است که سال هاست بر سر زبان زبان تحلیلگران و استراتژیست های مراکز مهم تحقیقاتی و دانشگاهی غرب است. به بیان دیگر خیزش چین به ویژه تبدیل این کشور به دومین اقتصاد دنیا، هژمونی آمریکا بر نظام دنیای را به طور اتوماتیک به چالش کشیده است. از سوی دیگر پکن نیز کوشش نموده است تا سلطه واشنگتن را در حوزه های مختلف به چالش بکشد.
در مجموع باید گفت که در سال های اخیر دولت آمریکا به بهانه های مختلف حضور خود را در شرق آسیا و حوزه پیرامونی چین پررنگ نموده است. اگر چه این رویکرد سیاست خارجی آمریکا از زمان اوباما شروع شده و در دوره ترامپ به اوج خود رسید اما این سیاست در دوره بایدن نیز با شدت بیشتری دنبال می گردد.
آنچه واضح است اختلافات چین و آمریکا در حوزه های مختلف از جمله دریای چین جنوبی و مسایل سرزمینی مثل تایوان، هنگ کنگ و مسایلی از این دست جزء اختلافات روبنایی دو کشور است. اما آنچه اختلافات بنیادی و زیر بنایی دو کشور محسوب می گردد این است که چین قدرت دنیای آمریکا را در حوزه های مختلف به چالش کشیده است و این احتمال بسیار جدی است که در آینده ای نزدیک چین در حوزه مالی با عبور از آمریکا به قدرت برتر اقتصاد دنیا تبدیل گردد. با درک همین رقابت های پنهان است که دولت آمریکا با ایجاد چالش های مختلف در پیرامون چین، کوشش می نماید هزینه پکن را بالا ببرد و از تکیه زدن این کشور بر صندلی قدرت برتر دنیا تا حد ممکن جلوگیری کند.
منبع: خبرگزاری مهر